دلم می خواهد بگویی بیا - همین قدر بی بر و برگرد یعنی-
نه اینکه از پس حرف های نگفته ات بخوانم که باید بیایم.
پ.ن: همین طوری آمدن خوبیت ندارد خب.
وقتی که دلتنگی خوب هم که باشی باز یک جای خوبی ات اشکال دارد یک چیزی توش وول می خورد دائم.می فهمی که چی می گم ؟
می گویم بمان... گفته ام که بیا و گویی آمده ای... می دانم که اگر ماندن همیشگی باشد آمدن ابدی است... دلتنگی ات را می فهمم... زود خوب خواهد شد...
دلتنگی ات را می فهمم... زود خوب خواهد شد... در روزی که خیلی زود می آید... و همیشه می ماند...
وقتی که دلتنگی خوب هم که باشی باز یک جای خوبی ات اشکال دارد یک چیزی توش وول می خورد دائم.
می فهمی که چی می گم ؟
می گویم بمان... گفته ام که بیا و گویی آمده ای... می دانم که اگر ماندن همیشگی باشد آمدن ابدی است...
دلتنگی ات را می فهمم... زود خوب خواهد شد...
دلتنگی ات را می فهمم... زود خوب خواهد شد... در روزی که خیلی زود می آید... و همیشه می ماند...