شیشه پنجره را باران شست؟

 

 

کجای کدام روز شانه خالی کردم؟

برای خواستن ام . نشان دادن ام . بودن ام . کدام راه  نرفته مانده ! بگو ؟

که نمی شود حرف بزنم دیگر . و می دانم حضور مبهمی حتی بس ام بود که حرف هایم را بگویم . اینکه می گویم حرف نه اینکه چیزهای مهمی باشندها!! نه. همین دغدغه های دخترانه ام . همین دلواپسی های سرشت خرداد ماهی ام . همین مثلن بد و بیراه هایم به م ه د ی .میر ش ف ا. هی....  به حم ید . سه را .بی. نمی دانم کی می شود مثلن برای 27 ام برنامه ریزی کنم؟ اصلا می شود دیگر؟ گاهی نمی فهمم پدری که می شناختم چشم ها و گوش ها و ، قلبش را کجای کدام روز جا گذاشته و اصلن جایشان امن هست آیا.

گفته بودم نمی توانم کودک بی پدرم را آرام کنم .کاش .....

 

شاید لکه ای هستم/ بودم  بر شیشه . بازیچه ی ظهر های تابستانت . و  نگاهت به آسمان است و باران و حیاط . 

 

گیرم دوباره گیر دادم و  اشتباه رفته ام و تو هم که زیر بار نمی روی و صبر کردن خوب است و من پاناروئید حاد دارم و همکاری نمی کنم و تو خوبی و من .... و نمی بینم و دختر بد ِ بی ادبِ بی تربیتی هستم . همه اش درست (جدی می گویم ها) ولی این را هم زیر سیبیلی قبول کنم که یک دنیا ی خیلی بزرگ حال دلم خوب نیست.

کاملن موافق عدد 7

نسبتا موافق عدد 6

کمی موافق عدد 5

نظر 50 – 50 عدد 4

کمی مخالف عدد 3

نسبتا مخالف عدد 2

کاملن مخالف عدد 1

 

 

1.برای رسیدن به او عجله دارم.

 

2.او را خیلی جذاب می دانم.

 

3.او نسبت به بیشتر مردم عیب های کمتری دارد.

 

4.برای او هر کاری لازم باشد انجام می دهم.

 

5.به نظرم او خیلی دلربا ست.

 

6.دوست دارم احساساتم را با او در میان بگذارم.

 

7.وقتی با هم کاری را انجام می دهیم ان کار برایم خیلی خوشایند است.

 

8.دوست دارم که او حتما مال من باشد.

 

9.اگر اتفاقی برای او بیفتد خیلی ناراحت می شوم.

 

10.خیلی وقت ها به او فکر می کنم.

 

11.خیلی مهم است که او به من علاقه داشته باشد.

 

12.وقتی با او هستم کاملا خوشحالم.

 

13.برایم دشوار است که برای مدتی از او دور باشم.

 

14.خیلی به او علاقه دارم.